نیازنیاز، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

روزگار نیاز کوچولو

عصای دستم

  سلام عزیزتر از جونم اومدم بهت یه خبر داغ داغ داغ بدم فقط اوخخخخخخخخ سوختم تو  نسوزی مامانی جونم خوب جونم برات بگه امروز داشتم یه مقداری از عروسکهاتو جعبه میزدم که از خواب بیدار شدی و گفتی درشون بیار من میخوام جمعشون کنم حالا جمع کردنشون بماند که همه رو پرت میکردی تو کارتن و در آخر هم من نوشتم روی کارتن عروسک نیاز و شما گل دخترم خوندیش و بعد گیر دادی که منم باید بنویسم عروسک مامان هرچی گفتم آخه اینا مال من نیستن به خرجت نرفت که نرفت در آخر پیروز شدی اینم از عکسهاش لطف کن یه کلیک کن برو به ادامه اینجا نوشتی عروسک مامان فقط ببخشید مامانی جونم من سوادم دیگه در این حد نیست که بفهمم چی نوشتی دقیقا البت...
12 بهمن 1390

لازم

سلام خوشگلک درهم گوی من مامانی جونم لازم میخوری؟ این یه عکسه از لازم خوردنت بله لازم همون لازانیاست بعدش هم اومدی درستش کنی شد لاله زیا حالا تو ادامه بدو بیا از دوچرخه سواریه دیروزت عکس برات دارم       اینجا شما هستی با آبجی فاطمه (دختر خاله) تو این عکست غش کردی از خنده آخه با آبجی فاطمه دنبال من میکردین و میزدین به من بعد شما ریسه میرفتی از خنده ...
11 بهمن 1390

آب واقعی

سلام عزیز دل امروز دیدم یه لیوان و یه شیشه آب دستته به زور میکشی با خودت میاری بعد همینکه رسیدی به من گفتی آب واقعی میخوام بعد اونوقت میشه منظورتونو لطف بفرمایین راستی عزیزکم هر وقت آب میخوری بعدش بلا فاصله میگی سلام بر حسین (قبلا میگفتی س حسی) آخ که عاچغتمممممممممممممم بعد از غذا هم میگی الاهی شکر دست شابا درد نکنه هر کی عطسه میکنه اولین نفر میگی عافیت باشه اگر هم خودت عطسه کنی یکی بهت بگه میگی سلابت باشید خیلی ها عاشق سلامت باشید گفتنت هستن میگن عافیت باشه تو هم با تعجب میگی عافیت نکردم   بهت میگم دودا میگی می تو(me too) بعضی وقتها همینجوری میگم می تو دوباره با اعتراض میگی هنوز دودا ندفتم تا بعد خداحافظ عسلم ...
10 بهمن 1390

به سلامتی همه پدر و مادرها

سلامتی همه پدر مادرا   آدما تا وقتي کوچيکن دوست دارن براي مادرشون هديه بخرن اما پول ندارن. وقتي بزرگتر ميشن ، پول دارن اما وقت ندارن. وقتي هم که پير ميشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن !... به سلامتي همه مادراي دنيا... ---------------------------- پدرم ، تنها کسي است که باعث ميشه بدون شک بفهمم فرشته ها هم ميتوانند مرد باشند ! -------------------- شرمنده مي کند فرزند را ، دعاي خير مادر ، در کنج خانه ي سالمندان ... -------------------- خورشيد هر روز ديرتر از پدرم بيدار مي شود اما زودتر از او به خانه بر مي گردد !   ...
10 بهمن 1390

شیر ها رو بجوشونیم! البته اینبار شیر خوراکی

سلام   توی تلویزیون یه برنامه هست حدود یه دقیقه . یه اقای روحانی با لحن خیلی اروم یه مطلب رو با یه مثال خیلی قشنگ میگه که واقعا به دل میشینه .... اون دفعه داشت میگفت وقتی به شیر (گاو) نگاه میکنی متوجه نمیشی که سالمه یا فاسد . برای اینکه ازش استفاده کنی باید اونو بجوشونی و داغش کنی تا متوجه بشی . ادمها هم عین شیر میمونن باید اونها رو به جوش بیاری تا خودشونو نشون بدن ..... چقدر زیبا گفت .... واقعا ادمها تو عصبانیت خود واقعی شونو نشون میدن و چه شرمساریم ماهایی که بعد از عصبانیت تازه میفهمیم چی گفتیم و چیکار کردیم .... * یادم میاد یه موقع هایی وقتی تازه ازدواج کرده بودم  از یه چیز الکی و بی ارزش ناراحت میشدم و یه چیزی م...
10 بهمن 1390

شیر سلطان جنگل

سلام این مطلب فقط مخصوص خانوم هاست (مخصوصا متاهلاش) حالا اون اقایی که یواشکی و بی سر و صدا سرشو کرده تو ، زود بره بیرون ! زشته ! مرد ها که اینقدر ادعاشون میشه ، ازشون توقع نمیره اینقدر کنجکاو باشن ... اگرم گفتم مخصوص خانوم هاست بخاطر اینه که حوصله ی کل کل با اقایونو ندارم که نخیر این طور هم نیست و شما زنها اِل و بل هستین و ما مردها نیستیم ...   اگه خونه رو به جنگل تشبیه کنیم ، اقای خونه میشه شیر ! سلطان جنگل ! خانوم ها هم گاهی اوقات مثل خرس و کرگدن و ... هستن که شیرا ازشون حساب میبرن ! یه وقتایی هم عین خودشونن . یه شیر ماده ، سلطانه بزنه میخوره ! یه وقتایی هم خانوم ها مثل خرگوش و اهو و ... که همش در عذابن از قلد...
10 بهمن 1390

مهر مادر

تو منو بزرگ کردی، تو منو مادر کردی و من تا ابد مدیون تو و ممنون خدای توام. مادر يعني به تعداد همه روزهاي گذشته تو، صبوري! مادر يعني به تعداد همه روزهاي آينده تو ،دلواپسي! مادر يعني به تعداد آرامش همه خوابهاي کودکانه تو، بيداري ! مادر يعني بهانه ی بوسيدن خستگي دستهايي که عمري به پاي باليدن تو چروک شد! مادر يعني بهانه ی در آغوش کشيدن زني که نوازشگر همه سالهاي دلتنگي تو بود! مادر يعني باز هم بهانه ی مادر گرفتن... ...
10 بهمن 1390

روزهای پر کاری

سلام عزیز دلم دیروز که جمعه بود از صبح مشغول بودیم شما هم همش میگفتی بریم خونه مامان شهین آخر به این نتیجه رسیدیم که شما تنهایی بری و ما بهتر به کارمون برسیم و شما رفتی و منم از فرصت استفاده کردم و وسایلت رو جمع کردم و عروسکهاتم شستم دیگه اسباب بازیهات رو تقریبا جمع کردیم و آشپز خونه و وسایل هال و پذیرایی هم جمع شدن خیلی همه جا شلوغن اعصابم یکم نمیکشه اصلا حوصله خونه رو ندارم دست و دلم هم به کاری نمیره خدایا زودتر تموم بشه آخه تو هم اصلا نمیخوای بیایی خونه تو هم احساس منو داری انگار ولی عزیزم زود زود زود تموم میشه راستی 5 شنبه هم رفتیم برای کاغذ دیواری و پارکت و کفپوش البته احتمالا پارکت میمونه برای یه وقت دیگه میدونی که چی میگم خلاصه که دل...
9 بهمن 1390

باز هم شهرزاد

سلام دختر گلم امروز اومدم تا باز هم از شهزاد برات بگم قبلا گفته بودم شهرزاد کیه باز هم میگم شهرزاد یکی از دوستای مامان هداست از موقعی که شما نبودی باهاش دوست شدم یه ماهنامه دوست داشتنی و مفید که همیشه جواب همه سوالاتم رو بی چون و چرا داده قبلا دوبار عکست رو چاپ کرده بود و اینبار هم برای عکسهای جالب چاپ شده عکست عروسکم این عکس پارسال بعد از نذری مامان شهین انداخته شده که شما و امیرطاها هستید در صفحه 108 با متن امیرطاها و نیاز قبل از پخت این از این و اما برات بگم از آشپزی کردنت به ادامه برو تا با تصویر برات توضیح بدم.... اینا ابزار آشپزی هستن شیشه آب همون آب ظرف قمقمه خورش و جا قاشقی قابلمه برنج و رقص نورت هم ملاقه اینجا هم ...
9 بهمن 1390

سخنانی تازه تر

سلام عروسک قشنگ من الان که دارم مینویسم مثلا باید خواب باشی ولی مشغول چشم مالوندن و بازی بی صدا هستی آخه بابا از بیرون اومده و خسته بوده داره استراحت میکنه خوب دلم برات بگه از کارای و حرفای جدیدت اول اینکه اگه گفتی لافدوش چیه ؟ یه حیوون ! بازم نتونستی باشه خودم میگم همون لاک پشت بینواست که تو فرهنگ لغات شما تغییر نام داده . میایی میگی مامان حالم مریضه میگم قربون حالت چی شدی میگی خوشی کردم(شوخی) حالم خوبه همیشه در حال هدیه دادنی یه چیزی رو بر میداری میپیچی تو یه چیز دیگه میگی هدیه است حتما تو یه شکار لحظه های دیگه عکسش رو میذارم البته تو پست جدید مامانی جونم خیلی دوست دارم همش میگم اینو یادم باشه برات بنویسم ولی موقع نوشتن که میشه خ...
6 بهمن 1390